سفارش تبلیغ
صبا ویژن


داستان های کوتاه

سالهایی که دانشجو بودیم بعضی از استادها خیلی سفت و سخت حضور و غیاب را انجام می دادند
تعدادی هم برای مچ گیری ابتدا و انتهای کلاس این کارو می کردند،
یه هم دوره ای داشتم که عاشق یکی از دخترای کلاس شده بود.
هر وقت این خانم سر کلاس حاضربود، حتی اگر نصف کلاس غایب بودند، ایشون می گفت:
استاد همه حاضرند!
و بالعکس، اگر تنها غایب کلاس این خانم بود می گفت:
استاد امروز همه غایبند، هیچ کس نیامده!
در اواخر دوران تحصیل ازدواج کردند و دورادور می شنیدم که بسیار خوب و خوش هستند.
تازگی خبر دادند که خانم درگذشته و آگهی ترحیم خانم را با این مضمون چاپ کرده است:
هیچ کس زنده نیست ... همه مرده اند...


نوشته شده در یکشنبه 91/5/15ساعت 6:37 عصر توسط مجتبی نظرات ( ) | |

پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ


Google

در این وبلاگ
در کل اینترنت